مصیب قرهبیگی؛ حسین ربیعی؛ سجاد پورعلی
دوره 1، شماره 3 ، مهر 1400
چکیده
منطقهی خزر تا پیش از فروپاشی شوروی سابق از اهمیت چندانی برخوردار نبوده؛ اما در یک دههی گذشته، کشف منابع جدید انرژی در این منطقه و اهمیت یافتن موقعیت ژئوپلیتیک آن که در مسیر اروپا، آسیا و خاورمیانه ...
بیشتر
منطقهی خزر تا پیش از فروپاشی شوروی سابق از اهمیت چندانی برخوردار نبوده؛ اما در یک دههی گذشته، کشف منابع جدید انرژی در این منطقه و اهمیت یافتن موقعیت ژئوپلیتیک آن که در مسیر اروپا، آسیا و خاورمیانه قرار دارد و نیز نقش مهم آن در ایجاد توازن قدرت در جهان، توجه شدید کشورهای غرب و روسیه به این منطقه را برانگیخت. منطقهی فراخزر نیز که در زمان اتحاد جماهیر شوروی به بخشهای شرقی دریای خزر اطلاق میشد و از دید جغرافیایی میتوان آن را به قلمروهای غربی خزر هم تعمیم داد، نگاه کشورهای قدرتمند را به خود جلب کرده است. تحولات آیندهی این دو منطقه و نقش آن در قدرت و هژمونی کشورها، ایجاب میکند که ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای منطقهی خزر، برای گسترش دامنهی نفوذ خود در آنجا برنامهریزی کند. ایران از میان همهی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای و به ویژه در مقایسه با روسیه، دارای مزیتها و توانشهای هژمونیک مساعدتری است که این کشور را برای در پیش گرفتن سیاست خارجی پیشرونده توانا میسازد. این مقاله با تکیه بر مفهوم پسامدرن هژمونی در ژئوپلیتیک که ملهم از نظریات آنتونیو گرامشی و مکتب فرانکفورت است، به طرح این فرضیه میپردازد که ایران میتواند با تکیه بر توانشهای ژئوپلیتیک خود در سیاست خارجی، نفوذ منطقهای و فرامنطقهای فراوانی در خزر بدست آورد که «بار هژمونیک» به سیاست خارجی ایران میبخشد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات و یافتههای آن، به روش کتابخانهای و استادی گردآوری شده است. بررسی نشان میدهد که ایران با تکیه بر توانشهای ژئوپلیتکی در سیاست خارجی خود، میتواند هژمونی خود را در این منطقه برقرار و پایدار سازد.