ابراهیم خلیفه؛ حسن احمدی؛ یاسر رمضان نژاد
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1400
چکیده
ضعف مطالعات جغرافیایی پایه و توان سنجی نواحی در جهت ساماندهی نظام استقرار جمعیت و فعالیت منجر به تشدید معضلات زیست محیطی، نابرابریهای فضایی میان عرصههای زیستی شهری و روستایی، افزایش فقر محلی و... ...
بیشتر
ضعف مطالعات جغرافیایی پایه و توان سنجی نواحی در جهت ساماندهی نظام استقرار جمعیت و فعالیت منجر به تشدید معضلات زیست محیطی، نابرابریهای فضایی میان عرصههای زیستی شهری و روستایی، افزایش فقر محلی و... گردیده است. از این رو شناسایی و ارزیابی توان زیست محیطی در جهت برنامهریزی فضایی متناسب برای توسعه سکونتگاهی امری اجتناب ناپذیر است. محدوده مورد مطالعه (ناحیه مرودشت) واقع در بخش مرکزی استان فارس، بویژه در دهههای اخیر همچون بسیاری از نواحی همسان در کشور به تبع برنامهریزیهای نامتناسب و شهر محور، فقدان نگرش فضایی و بی توجهی به قابلیتهای متنوع محیطی و انسانی از یک سو و روند فزاینده جابه جاییهای جمعیتی و مهاجرتهای روستا به شهر، مسیر ناپایداری توسعه ناحیهای را پیموده است. در این پژوهش برای تعیین توان سرزمینی در محدوده مورد مطالعه (در راستای برنامهریزی فضایی از مدل اکله: توسعه در تلفیق با تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی بهره جسته شده است. این پژوهش از نظر روش شناسی، از نوع قیاسی است، و به روش توصیفی- تبیینی به مطالعه موضوع پرداخته است. گردآوری دادهها به دو صورت اسنادی و پیمان انجام گرفته است. برای گردآوری دادههای بروز و رفع کمبودهای آماری موجود، ۱۰ سکونتگاه روستایی نمونه بر اساس روش نمونهگیری طبقه بندی و شاخصهای موقعیت جغرافیایی و جمعیت تعیین شده و بر طبق فرمول کوکران تعداد ۲۹۰ پرسشنامه در سطح روستاها توزیع گردید.